روانشناسی رنگها


برخی از روانشناسان عقیده دارند رنگی که برگزیده و دلخواه کسی است میتواند گویای خصوصیات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زیر چکیده ای است که بر اساس این نظریه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده:


قرمز: خوش قلب اما خودپرست
این رنگ مظهر شدت و زیاده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت و خون و آتش. کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی تواند در زندگی بی تفاوت باشد.

این گونه اشخاص تند و سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شکست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.

قضاوتهای عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران اغلب سبب از بین رفتن دوستی هایشان می شود، با آن که در عشق کاملاً فداکارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفکر و جویا شدن علت می جنگند.

دو عیب بزرگ خودپرستی و عدم کنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور کلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی هستند.


صورتی: مورد علاقه دیگران
رنگ صورتی درواقع همان قرمز است که کمرنگ شده باشد. اگر به این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز را کمی ملایمتر دارا می باشید، با گذشت هستید و در عشق، تندی نشان نمی دهید.

دیگران را خوب درک می کنید و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف رفتار می کنید و به دلیل نشاط و شادابی تان مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی که به این رنگ علاقه دارند اغلب شکستها، خشونتها و دشواری های زندگی را تحمل کرده اند و با مشکلات فراوان مواجه شده اند.


آبی: نظم، پشتکار، تنهایی
رنگ آبی از رنگهایی است که طرفداران زیادی دارد. اگر به این رنگ علاقه دارید، کاملاً می توانید هوس و احساسات و هیجانات خود را کنتر ل کنید.

ظاهر آرام شما دیگران را وادار می کند که به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرید.

در خرید و پوشش لباس قناعت می کنید و به علت شرم و حیا و گاه غروری که دارید میل دارید اغلب تنها باشید. حماقت و عدم فهم دیگران شما را کسل می کند و کسانی که از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می کنند.

کارهای خود را از روی نظم و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می دهید. یکی از صفات مشخص شما پشتکار شماست.


ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
رنگ اسرارآمیز و باشکوهی است. دوستداران این رنگ پیوسته مجذوب زیبایی ها و ظرافتها می شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با این دسته لذتبخش است که امور معنوی بیشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نیز هست!


قهوه ای: قابل اعتماد
اگر رنگ قهوه ای را دوست دارید کاملاً می توان روی شما حساب باز کرد. باثبات و مقدس، شاعرپیشه وکمی فیلسوف مآب هستید.

به ندرت تغییر عقیده می دهید و با آن که کمتر تصمیم می گیرید اما هر بار که تصمیمی بگیرید آن را به مورد عمل می گذارید.

شما کاملاً در نگهداری پول و اسرار دیگران قابل اعتماد هستید. میل دارید پیوسته در عالم خودتان باشید و گاهی اوقات با اطرافیان خود رفتار خشونت آمیزی در پیش می گیرید. در عشق هرگز بدبین و تند نیستید.


خاکستری: احساس بی نیازی
این رنگ مظهر چشم پوشی از خوشی های دنیاست. کسانی که به این رنگ علاقه دارند اغلب در زندگی احساس رضایت می کنند، خاکستری رنگ عقلا است و جوانانی که به این رنگ اظهار علاقه می کنند درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص کهنسال میدانند و در زندگی احساس بی نیازی می کنند.

در عشق بر افراد مسن تر از خود تمایل دارند و اغلب کسانی که از نظر فکر و ایده به آنها برتری دارند خیلی آسان طرف توجهشان قرار خواهند گرفت.


پرتقالی: صداقت آری، هوسبازی هرگز
رنگی است ترکیبی و آنهایی که این رنگ را رنگ دلخواه خود می دانند متکی به نفس نیستند. اجتماعی و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار می کنند.

نفوذ در این گونه افراد مشکل است کسی که آنها را دوست بدارد می تواند با او به آسانی ازدواج کند. هوسباز نیستند و اگر با کسی دوستی کنند صداقت و فداکاری دارند. اگر افراد این دسته با کسی که خصوصیات اخلاقی خودشان را داشته باشد ازدواج کنند سعادتمند می شوند.


سبز: کنجکاوی
رنگ سبز طبیعت وتازگی است. اگر به این رنگ علاقه دارید زندگی با شما آسان است. نقطه اشتراک فراوانی با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالی دارید روابط شما با دیگران بر پایه ی اصول و قرارداد است.

دوست ندارید که در زندگیتان حوادثی به وقوع پیوندد اما کنجکاوانه به ماجراهای زندگی دیگران توجه دارید.


فیروزه ای: اسرارآمیز و پند ناپذیر
دوستداران این رنگ اسرارآمیزند و احساساتی و کارهای شخصی خود را به خوبی اداره می کنند. پشتکار دارند و باثباتند و به نصایح دیگران در مورد کارهای خود کمتر توجه دارند. فیروزه ای معمولا رنگ مورد علاقه ی خانمها است.


سیاه: خوش ذوقی و ظرافت طبع
این رنگ برخلاف عقیده ی همگان رنگ نومیدی و عزا نیست بلکه نشانه خوش ذوقی و ظرافت طبع است. اگر از دوستداران این رنگ هستید مسلماً به شخصیت اطرافیان خود احترام می گذارید و برای آن که دیگران را با ارزش و برجسته نشان دهید از هیچگونه کمکی به آنها دریغ نمی کنید و هرگز خود را به دیگران تحمیل نمی نمایید همچنین عقاید و نظریات دیگران را به آسانی می پذیرید.

یک نکته ی رنگی :
توجه و علاقه شما به رنگها در طی زمان تغییر می کند به دلیل آن که خصوصیات اخلاقیتان نیز در سالیان دراز تغییر خواهد کرد. اما اگر در مورد رنگی ناگهان عقیده خود را عوض کنید به علت ضعف شما و یا به علت نیازتان به تغییر محیط است.


روانشناسی اعتراض مانوئل اسمیت


خلاصه کتاب: تقریباً بیست سال پیش که تازه خدمت سربازی را تمام کرده بودم،با استاد جوانی به نام جو آشنا شدم که هم با شخصیت بود و هم کارش را دوست داشت. من از شمار دانشجویانش بودم. او با صراحت صحبت می کرد. جدی و منضبط بود و باورهای ابتدایی دانشجویان را از نوع روانشناسی آگاهانه و بی تأمل رد می کرد.او به جای پرداختن به نظریه های پیچیده مربوط به رفتار انسان ها ، به موضوع از زاویه دیگری نگاه می کرد.او به کمک فرضیه های ساده مطالب را تشریح می کرد. او معتقد بود 95 درصد نظریه های روانشناسی چرند است.



اسمیت مانوئل  Smith, Manuel J.
روانشناسی اعتراض. وقتی نه می گویم احساس گناه می کنم / مانوئل اسمیت؛ ترجمه: مهدی قراچه داغی – تهران: درسا
304ص.
فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.
عنوان اصلی: When I say no, I fell juilly how tocopd using the skils of systematic assertive.
واژه نامه.
1.    قاطعیت ( روانشناسی ). الف. قراچه داغی، مهدی، مترجم. ب. عنوان.و
5الف 2ق/ 575BF                            1/158
شماره کتابخانه ملی ایران                   17331- 77م

تلخیص
نیلوفرنصیری
یگانه سیرجانیان


فصل اول
* واکنش های موروثی بقا
جنگ ، گریز، گفت وگو

تقریباً بیست سال پیش که تازه خدمت سربازی را تمام کرده بودم،با استاد جوانی به نام جو آشنا شدم که هم با شخصیت بود و هم کارش را دوست داشت. من از شمار دانشجویانش بودم. او با صراحت صحبت می کرد. جدی و منضبط بود و باورهای ابتدایی دانشجویان را از ن روانشناسی آگاهانه و بی تأمل رد می کرد.او به جای پرداختن به نظریه های پیچیده مربوط به رفتار انسان ها ، به موضوع از زاویه دیگری نگاه می کرد.او به کمک فرضیه های ساده مطالب را تشریح می کرد. او معتقد بود 95 درصد نظریه های روانشناسی چرند است.
اما به گمان من ، امروزه با گذشت سالها هنوز هم درستی عقاید جو به همان قوت خود باقیست. زیرا تبیین های پیچیده عرفانی و صحبتهای روشنفکرانه بیشتر پشت هم اندازی و نوعی لفاظی است.
به مرور که با روانشناسان و روانپزشکان بیشتری آشنا شدم ، دیدم آنها هم در همین زمینه مشکلاتی دارند.
همسران ، دوستان و عزیزان ما هنگامی که از چیزی ناراحت می شوند ، بدون آنکه مستقیم کلمه ای بر زبان بیاورند کاری میکنند که مفهوم آن این است که در خود احساس تقصیر می کنیم.
برای دریافتن این کار یک نگاه هم کافی است. در را به هم کوبیدن ، بستن ، سکوت، جا به جا کردن کانال تلویزیون همه از این دست هستند.
جو زمانی می گفت: کاش می فهمیدم که چگونه این کار را می کنند، چرا من اینگونه واکنش نشان میدهم، گاه بدون دلیل احساس تقصیر می کنم.
مسائل به آنچه همسرانمان می کنند محدود نیست. اگر پدر و مادر یا همسرتان بخواهد کاری می کنند که پسر ها و دختر های بزرگشان ، ولو صاحب فرزندانی هم باشند ، مانند بچه های کوچک شوق و ذوق کنند.
ما گویا باید علاوه بر مسائل خانوادگی ، مسائل خارج از خانه را هم تحمل کنیم.
اتومبیل را به تعمیرگاه می بریم مکانیک کارش را خوب انجام نمی دهد ، با این حال مدیر تعمیرگاه بعد از آنکه کارش را خوب انجام نمی دهد ، مبلغی بیش از دستمزد خود از شما می گیرد و برای جوش آوردن اتومبیلتان دلیل می تراشد . می کوشد به شما بقبولاند که از کار اتومبیل اطلاعی ندارید.
اطرافیان بدون توجه به خواسته ما برایمان مشکل پیش می آورند. خیلی از ما بی جهت خیال می کنیم که دشواری ها در زندگی غیر طبیعی است.اما زندگی سراسر مسئله و گرفتاریست.
اما گناه، مسئله ها و دشواری ها نیست ، بلکه گناه احساس خودمان است که خیال می کنیم نمی توانیم از پس مسائل و مردمی که مسئله ساز هستند بر آییم.
به گمان من، اگر بشر ذاتاً توانایی برخورد با انواع و اقسام گرفتاریها را نمیداشت ، مدت ها قبل از میان رفته بود.
بر خلاف نظر بدبینانه بعضی ها می توان گفت بشریت موفق ترین ، باهوش ترین ، موجود جاندار در طول تکامل است. اما استعدادهایی که موفقیت بشریت را تضمین کرده ، کدام است.ما با حیواناتی که نسلشان در شرف انقراض است ، چه وجوه مشترکی داریم و کدام خصیصه است که ویژگی انسان است. اگر رفتار انواع حیوانات نزدیک به آدمیان ، به خصوص مهره داران را مطالعه کنید ، می بینید هر گاه برخورد میان دو نوع حیوان هم خانواده صورت می گیرد ، دست کم یکی از آنها با جنگ یا گریز واکنش نشان می دهد. 
گرچه در جنگ و گریز با حیوانات پست تر ، که در واقع با اجازه ضمنی ما به بقای حیات خود ادامه می دهند ، وجه مشترک داریم ، بیشترین وجه تمایز ما با سایر حیوانات زبان تکلم و مغز اندیشنده ی ماست که در مسیر تکامل رشد کرده است .
در حالی که حیوانات در تنها سلاح شان برای تنازع بقا_جنگ یا گریز  با انسان شریک هستند ، ما به لطف نیاکان موفق ترمان برای ادامه ی حیات ، علاوه بر توانایی جنگ _گریز ، از نیروی تکلم بهره مند هستیم که از آن برای حل مشکلات خود به جای جنگ وگریز استفاده می کنیم و با گفتگو با دیگران به تفاهم می رسیم.
در کنار جنگ و گریز برخورد دیگری نیز وجود دارد که ما گاه از آن به عنوان برخورد انفعالی یاد می کنیم. فردی که این برخورد را دارد دائماً در حال فرار از مشکل خویش است.برخورد انفعالی غالباً به زیان ما تمام می شود و به خواستمان نمی رسیم.
امروزه افسردگی به ظاهر برای ادامه ی زندگی بی ارزش و درنهایت کم ارزش است اما با رفتاری که در هنگام افسردگی نشان می دهیم به ارزش آن برای اجدادمان پی می بریم.
هنگام افسردگی به فرمان بخش نخستین مغز بسیاری از اعمال طبیعی بدن که برای فعالیت روزانه لازم است متوقف می شود.
نیاکان ما از افسردگی برای مقابله با موفقیت های دشوار محیط استفاده می کردند. به هنگام مواجهه با هر دشواری،به اجبار عقب می نشستند ، کاری نمی کردند و به احتمال زیاد امکانات و نیروی خود را ذخیره می کردند.امروزه ما هم همین کار را می کنیم . با اینکه روز تعطیل است به دلیل هوای سرد و نامساعد ترجیح می دهیم روی تخت خواب دراز بکشیم و در خانه بمانیم. گاه افسردگی ما از چند روز تجاوز میکند ، احساس خوبی نداریم، اما به مرور به کمک تجربه ی مثبت ناراحتی برطرف می گردد.
تجربه ی بالینی درمان افسردگی در افراد نشان می دهد، این افراد اگر به جای اینکه ماتم بگیرند ، فعالانه به تجربه و تجارت و جنبه های مثبت زندگی توجه کنندخیلی زودتر حالشان خوب می شود.
باید به این نکته توجه کرد که مکانیزم های خشم _ تهاجم ، ترس _ گریز ، افسردگی _ پس نشینی به خودی خود نشانه ی بیماری نیستند.اما این موارد بر توانایی برخورد از راه زبان تکلم اثر می گذارد.
در مقابل مکانیزم های موجود راه دیگری است که به دلیل تفاوت ما و حیوانات می توان به نحوی شایسته از آن بهره برد. و آن راه نیز گفتگو است.خلاصه آنکه شما و من و بیشتر مردم طوری آموزش می بینیم که امکان حل مشکلات از راه گفت و گو را بیاموزیم و معنای حرفهای دیگران را بفهمیم و نسبت به کنترل احساس سلطه جویانه واکنش نشان دهیم.
در فصلهای بعد به چگونگی استفاده ی بهتر از این امکان می پردازیم. 
ادامه مطلب ...

خنده و تاثیر آن بر بیماریها

خنده چیست؟ در واقع خنده یک برنامه است که کل سیستم بدن را درگیر می‌کند. ممکن است خنده در اثر گفتن یک مطلب خنده‌دار باشد که از عصب شنوائی ما شروع می‌شود، و یا ممکن است در اثر دیدن تصویرهای خنده‌دار و کمیک بوده و از چشم‌هایمان شروع شود. دانستن این نکته می‌تواند جالب باشد که پیدایش خنده بیش از به‌وجود آمدن زیان و عمیقاً با پیدایش ما ارتباط دارد. 

 ● تأثیرات لبخند و خنده 

 لبخند زدن و خندیدن، نشانه داشتن شخصیتی دست و دلباز، اجتماعی و خوش‌قلب است. گرچه ما معمولاً خندیدن زیاد را با سبکسری یکی می‌دانیم ولی بایستی بدانیم که تغییراتی فراسوی سبکسری در جسم و بدن انسان به واسطه خندیدن و لبخند زدن به‌وجود می‌آید که تظاهرات عینی آن شادمانی است که در این حالت تمام جسم تنظیم می‌شود و ذهن شفاف‌تر می‌گردد. 

 ● چهره  

خنده درمان مؤثر و قدرتمندی برای غلبه بر پیری و حفظ زیبائی و شادابی است. در خندیدن تنها یک عضله اصلی به‌کار گرفته می‌شود؛ در صورتی‌که برای بروز حالتی چون خشم و اندوه و اخم تعداد زیادی از عضلات باید درهم کشیده شوند. لبخند موجب می‌شود تا افراد سرزنده‌تر و شاداب‌تر به‌نظر برسند، زیرا افزایش جریان خون موجب قرمز شدن صورت شده و شادی خاصی بر ما مستولی می‌شود. چشم‌ها خنده را دریافت می‌کنند و اگر شدت خده زیاد باشد، مجاری اشک فعال می‌شوند. تحقیقات بیانگر این است که اشک چه در اثر شادی و چه ناراحتی، علایم فشار و استرس را کاهش می‌دهد. 

 ● خارج از دهان 

 به‌طور طبیعی دهان ما با باز شدن، اجازه خروج صداهای موزون (ها، ها) را از هوا می‌دهد و طبق بررسی‌هائی که بر روی بزاق بیمارانی که بعد از مشاهده یک کلیپ خنده‌دار انجام داده‌اند مشخص گردید که سطح عوامل مقابله‌کننده با بیماری‌ها به‌نام ایمونوگلوبین‌ها افزایش می‌یابد و تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که ممکن است عملکرد ایمنی و دفاعی بدن را افزایش دهد. 

ادامه مطلب ...

بیش فعالی در کودکان از نظر روانشناسان

این اختلال در بر گیرنده کودکانی است که از دستورها اطاعت نمی کنند ، از لحاظ هیجانی تحریک پذیر و خشن هستند ، پیوسته از یک فعالیت به کار دیگری می پردازند بدون اینکه هیچ یک را به سر انجام برسانند ، تمرکز و توجه در کارها و یا فعالیتها و بازیها در این کودکان پایدار نیست ، اغلب به نظر می رسد که حواسشان جای دیگری است و یا گوش نمی  دهند و اینطور به نظر می رسد که آنچه را که گفته شده است نشنیده اند ، اکثر این کودکان بد اخلاق ، ستیزه جو ،  نافرمان و پرخاشگر هستند و با کودکان دیگر میانه خوبی ندارند و به طور کلی لجوج ، ریاست طلب و بی انضباط هستند ، رفتارهای غیر قابل پیش بینی انجام می دهند ، مرتب در حرف دیگران می پرند ، اشیا را از دیگران می قاپند و به چیزهایی دست می زنند که اجازه  آن را ندارند .

 

 این کودکان وقتی که بزرگتر می شوند در کارهای گروهی مشکل دارند و در مدرسه نمی توانند یکجا آرام بگیرند به طور مکرر از جای خود بلند می شوند و یا از میز آویزان می شوند.   بیش فعالی ممکن است به صورت بر قراری ، ناآرامی در جای خود ، دویدن ، جهیدن و بالا و پایین پریدن در موقعیتهای نامربوط ، ناتوانی در ساکت ماندن و یا بیش از حد حرف زدن نیز نمود می یابد.                                  

 

این کودکان معمولا در نوباوگی علائمی از خود نشان می دهند مانند : خواب کم و گریه زیاد دارند ، به نور و صدا و حرارت و سایر تغییرات محیطی به سرعت به گونه ای غیر عادی پاسخ می دهند ، مرتب در حال جلو و عقب کردن خودشان هستند ، معمولا در آغوش مادر آرام نمی گیرند و جیغ می زنند و لگد می اندازند و حتی در گرفتن پستان مادر هم مشکل دارنددر این نوع اختلال ممکن است بر اثر بالا رفتن سن کودک ،  مسئله خود به خود حل شود اما این کودکان اگر به حال خود گذاشته شوند در بزرگسالی رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان می دهند.

 

اکثر این کودکان از هوش بالا برخوردارند و کارهایی که انجام می دهند غیر مترقبه و ناگهانی است و خطر را احساس نمی کنند.                    

به طور کلی می توان گفت الگوی پایدار این اختلال کمبود تمرکز و توجه ، بیش فعالی و پرخاشگری است ، البته باید این خصوصیات حداقل به مدت شش ماه در کودک ثابت باشد تا بتوانیم بگوییم که کودک دچار این اختلال شده است.

 

  

علل ایجاد این اختلال هنوز به طور قطعی ناشناخته است ، عوامل متعددی از قبیل وراثت ، مشکلات و مسائل در هنگام تولد ، عوامل عصب شناختی ، حساسیت غذایی و متغیرهای محیطی مطرح شده است اما هیچ یک تایید و یا رد نشده اند. پژوهشها حاکی از آن است که پسران بیشتر از دختران به این اختلال مبتلا می شوند.  

 

 در درمان این کودکان روشهای  رفتار درمانی  به همراه رژیم غذایی خاص و داروهایی که پزشک برای درمان این اختلال تجویز می کند بهترین نتایج را در کنترل علائم دارد.            

والدین چنین کودکانی باید با مراجعه به  روانپزشک و یا روانشناس با شکیبایی و ثبات قدم در این مسیر به فرزندشان کمک کنند.

مفهوم روانشناسی چیست

روان‌شناسی عبارت از کشف دروغهایی است که به خود می‌گوییم و همچنین تعیین حد و مرز راست هاست. 

 

روانشناسی از تمام نظام‌های علمی موجود قدمت بیشتری دارد. می‎توان ریشه‌های آن‌را تا سده چهارم و پنجم پیش از میلاد با دانشمندانی چون افلاطون و ارسطو دنبال نمود. ولی به قول هرمن ابینگهوس، قرن ۱۹، ”روانشناسی پیشینه‌ای دراز اما تاریخچه‌ای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸). یک فیلسوف تحصیل کرده آلمانی بنام رادولف گوسلنیوس ابداع کننده اصطلاح «روان‌شناسی» است (۱۹۵۰). معنی ریشه کلمه روان‌شناسی از کلمه (روان) بمعنای "روان در زبان یونانی است. تا حدود اواخر سده نوزدهم، روان‌شناسی به عنوان شاخه‌ای از علم فلسفه شناخته می‌شد. و همچنین به عنوان یک کیش در برخی فرهنگ‌ها در نظر گرفته می‌شد که شامل تهاجم افکار و نابودی یگانگی درونی می‌گردید. در سال ۱۸۷۹ شخصی بنام ویلهلم وندت (که به پدر روان‌شناسی نیز معروف است) اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اصلی آن بروی مطالعات روان‌شناسی قرار داشت. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز درکتاب خود با نام "اصول روان‌شناسی به بسیاری از پرسشهای مطرح شده در باب بنیادهای روان‌شناسی که تا سالها بعد توسط روانشناسان مطرح گردیده بودند، پاسخ داد. از دیگر افراد مطرح در این رشته هرمن ابینگواس (پیشتاز تحقیقات حافظه)، دانشمند روسی با نام ایوان پاولف (شخصی که مبتکر فرآیند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) می‌باشند.

ادامه مطلب ...